Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شاید در نگاه اول، ایرانی‌ها مردمان بدغذایی به نظر برسند؛ چون به سختی با غذا‌های ملل دیگر ارتباط برقرار می‌کنند. دلیل این ادعا هم به همراه بردن چند قوطی کنسرو و چند بسته غذای کنسروی در سفر‌های خارجی است.

البته شاید حق داشته باشند؛ چون خیلی از آن‌ها با خاطره ناخوشایند خوردن غذا‌های نیم پز و عجیب و غریب به کشور بازمی‌گردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مسئله یعنی مشکل پسندی در غذا خوردن، دلیل دیگری هم دارد و آن غذا‌های خوشمزه ایرانی و شیوه پخت آنهاست. غذا‌های ایرانی در مدت زمان طولانی و به آرامی پخته می‌شوند و طعم مطبوعی دارند. به همه این دلایل، ایرانی‌ها به هر غذایی روی خوش نشان نمی‌دهند. در این میان، اما استثنا‌هایی هم وجود دارد که از فیلترینگ ذائقه ایرانی عبور کرده و همه‌گیر شده است.

بیشتربخوانید

تحلیل ذائقه کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی خارجی/آیا شبکه‌های اجتماعی داخلی زیر ذره‌بین نهادهای نظارتی است؟

در صدر این خانواده مهاجر، «پیتزا» قرار دارد؛ غذایی اصالتا ایتالیایی که بعد از رستوران‌های سنتی ایران بیشترین تعداد مراکز پخت و عرضه را در سراسر کشور به خود اختصاص داده است.

قارچ و پنیر چگونه ذائقه ما را غارت کرد؟

اول فقط گوجه بود و خیارشور. ساده و صمیمی. نسل نان بولکی که منقرض شد، گوجه و خیارشور کفاف عمق نان باگت را نمی‌داد. برای ساندویچ فروش هم صرف نمی‌کرد فضای خالی را با کالباس بیشتر پر کند. چاره چه بود؟... کاهو؛ سبزی ارزان قیمت و حجیمی که سوراخ سنبه‌های باگت را می‌پوشاند. اما مشکل همنشین تازه گوجه و خیارشور این بود که آسان «فرو نمی‌رفت». پس نیاز به لغزاننده‌ای بود که عبور کاهو از گلو را سهل کند؛ و چه تسهیل کننده‌ای بهتر از سس مایونز؟

استقبال از کانسپت جدید، شگفت‌انگیز بود. مردم برای خریدن ساندویچی بزرگ و «هیتلر خفه‌کن» که جز ترکیب کاهو و مایونز، هیچ طعم دیگری نمی‌داد، قلهک را از همیشه شلوغ‌تر کردند.

معما حل شده بود! قدیمی‌ها اشتباه می‌کردند. «حجم» از هر چیزی مهم‌تر است. طعم و مزه در اولویت نیست. همان داستان قدیمی برتری «کمیت» به «کیفیت». حجیم باش و بفروش. پیشروی به همین‌جا ختم نشد. پدیده بعدی، سبک تازه‌ای در «حجم» خلق کرد. همانی که ته‌مانده ذائقه غذایی ما را غارت کرد؛ «قارچ و پنیر».

کاری که ترکیب قارچ و پنیر با سلیقه ما کرد، چنگیز مغول با نیشابور نکرد. به همان بی‌رحمی. قارچ و پنیر، عمیق‌ترین شکاف‌ها را پر کرد و حجیم‌ترین نان‌ها را در‌نوردید. اینستاگرام را که بالا و پایین کنید، ده‌ها غارتگر ذائقه می‌بینید. جوانک‌های خنده‌رویی که مخلوط قارچ و پنیر گاز می‌زنند و ما را ترغیب می‌کنند در این غارت عمومی سهیم باشیم.

کاهو را پذیرفتیم و با مایونز مدارا کردیم. بعد‌ها آنقدر بی‌دفاع شده بودیم که در هجوم قارچ و پنیر، تسلیم تسلیم باشیم.

بمب‎هایی که در فهرست فست‎‌فود‌ها جا خوش کردند

اسمش بمب است البته اسم ‎های دیگری هم دارد، ولی کافی است جلوی پیشخوان بایستید و از فهرست رستوران، یک بمب سفارش دهید، معجزه بعد از آن اتفاق می‌افتد. ساندویچ یا پیتزایی گیرتان می‎آید که دو سه نفر را سیر می کند. از ۳۰۰۰ مغازه فست‎ فودی که در تهران وجود دارد، حالا تعداد زیادی‎شان بمب می‎ سازند و برخی حتی کمپین «مبارزه با غذای خانگی» راه انداخته ‎اند تا مشتری بیشتر جذب کنند.

غذای حجیم یا بمب‌های امروز را فرهنگستان هنر این طور معنا می‏کند: «غذایی که حاوی مقدار زیادی آب و الیاف و مقدار کمی پروتئین است.» غذا‌هایی که آشپز‌ها هر چه به دست‌شان رسیده است، درون آن جا داده و آن را بزرگ و بزرگ‎تر کرده‎اند. غذا‌هایی که این روز‌ها در همه نقاط شهر به فروش می‌رسد، فرقی هم ندارد در شرق یا غرب، همه جا یک بمب در حال ترکیدن است. اما همه فست‌فودی‎‌ها مدعی‎اند بهترین بمب را آن‌ها درست می‌کنند و حتی مبتکر تولید بمب ‎اند.

تانک، بمب‌‏افکن و دوستان

بمب مشهورترین اسمی است که برای غذا‌های حجیم استفاده می ‌شود. بمب‌افکن، ساندویچ متری، هرکول، خمپاره و بالستیک از اسم‎ های دیگری هستند که مغازه‎ های فست‌فود روی ساندویچ‏‌ها و پیتزا‌های مخصوص خود می گذارند. اگر در ساندویچ بمب چندین برگر بر روی هم قطار و طبقه‎ ای ساخته شده است، در بمب‎‌افکن هم یک پیتزا، در میان پنیر و حجم بالایی ژامبون‏ جای داده‎ شده است. در بالستیک هم به همه این‌ها کوکتل اضافه کرده‎اند تا ساندویچ حجیم شده‌ای به دست آید که اگر در دست قرار گیرد، اجازه ندهد، انگشتان دو دست به هم برسند. شاید مواد تشکیل‌دهنده در بمب‌ها متفاوت باشد، اما در همه بمب‎ها، فرقی هم ندارد که کدام نوع از بمب باشد، چند چیز مشترک است. حجم و اندازه بزرگ‌تر از حد انتظار و حجم بالای پنیر پیتزا، نقطه مشترک همه بمب‌هاست.

تمام مواد غذایی در میان انواع پنیر‌های ورقه‏‌ای و آب شده، گم شده است. اصلا بمب‎ها به خاطر وجود حجم بالای انواع پنیرهاست که بمب شده است. نکته جالب‎تر، اما این است که بمب‎ می‌تواند بمب‎تر هم شود. فروشگاه‎های فست‌فودی، برای عشاق پنیر پیتزا، امتیاز ویژه هم قرار داده است تا هر کسی که خواست، درخواست پنیر پیتزای اضافه کند.

همبرگر بمب در یک بشقاب هم جای نمی ‌شود. باید ساندویچ گرد را توی سینی گذاشت. چهار همبرگر درمیان ورقه‌های زرد پنیر جا خوش کرده‏‌اند و کاهو، گوجه و سس اضافه، صحنه رنگارنگ و خواستنی را به این کوه باشکوه داده است. برای خوردن این ساندویچ دست‎ها و دندان‎ها نمی‌توانند چاره کنند. ساندویچ باید نصف شود، تکه ‎هایی که می‌تواند یک نفر را به تنهایی سیر کند.

حجم خیلی بیشتر از حد انتظار است

صف بسته‌اند جلوی مغازه. یکی دو نفری هم در پیاده‌‏رو روی صندلی‎ها نشسته‎ اند. بقیه، اما در ماشین منتظرند تا غذایشان را تحویل بگیرند. بالای پیشخوان، تابلوی قرمزرنگ بمب، مدام می‏‌ترکد و دوباره از نو ظاهر می ‌شود. متصدی صندوق، مشتری‎ها را سریع راه می‎‌اندازد و سفارش‌ها را ثبت می کند. پشت سر او، سه چهار نفر با روپوش سفید، سریع و جلوی چشم مشتری‎ها دست‎ها تکان می‏‌دهند و غذا‌ها را درون فر می‏‌گذارند و دوباره از نو، دست‎ها بین سبد بزرگ مواد غذایی تکان می‏‌خورد و بعد ظرف‎ها به درون فر بزرگ می‎رود. آشپزها، دست و دل‌بازانه، مواد اولیه غذایی را می ‎ریزند لای نان یا توی ظرف و بعد شعله را می‏‌کشند تا غذا آماده شود. شماره ‎ها تندتند اعلام می ‌شود و مشتری‎ها هم سریع غذای خود را تحویل می‎ گیرند و می روند.

یک بمب سیب‌زمینی مخصوص با لایه ضخیم پنیر روی ظرف، چنگال که به درون بمب می‏‌رود، تازه محتویات بمب خودش را نشان می‎دهد. ظرف پر از سیب‌زمینی، پنیر پیتزا، فلفل دلمه و ژامبون است. حجم ژامبون، سیب‌زمینی و پنیر خیلی بیشتر از حد انتظار است. یک چنگال به درون ظرف می‏‌رود، حجم زیادی از ژامبون، سیب‌زمینی و پنیر می چسبد به چنگال. شکم‏ها سیر می‎‏ شود بعد از دو سه چنگال سیب‌زمینی خوردن. با این حجم از سیب‌زمینی چهار نفر سیر می‌شوند و بقیه سیب‌زمینی‏‌ها و ژامبون‏ ها هم برای سیر کردن سه گربه خرج می‏‌شود. با این حجم از غذا، می‌توان حتی یک شبانه ‎روز سیر ماند.

ساندویچی با این حجم، ارزش غذایی‌اش چقدر است؟

کوه باشکوه وسوسه‏‌انگیز پر از اسید چرب است و ارزش غذایی پایینی هم دارد. در ساندویچ ‎های بمب، گوشت خالص کمی استفاده می ‌شود و همین باعث می‌‎شود تا درصد میزان پروتئین این ساندویچ‎ ها پایین بیاید و این برای ساندویچی که درواقع جز مواد غذایی پروتئینی به حساب می‎ آید، خیلی بد است.   سوسیس و کالباسی که در بمب‎ها استفاده می ‌شود، کیفیت بالایی ندارد و همین باعث شده تا ارزش غذایی بمب‎ها، پایین بیاید.

حتی اگر سویا در این بمب‌ها استفاده شود هم خوب است، اما از تفاله سویا برای برگر‌ها استفاده می ‌شود. مشکل، اما در جای دیگری است؛ در مواد اولیه‌ای که نقش اول را هم در بمب‎ها ایفا می کند، یعنی از پنیرها. پنیری که در بازار خیلی گران است، در این بمب‎ها با حجم بالا استفاده می ‌شود، در حالی که هزینه بمب‎ها خیلی بالا نیست. به همین دلیل از پنیر‌هایی که کیفیت کمی دارد، در بمب‎ها استفاده می ‌شود، پنیر‌هایی با درجه کیفیت سه و حتی چهار.

بمب‌ساز‌ها فکرشان این است که با هزینه کمتر، غذای حجیم‏‌تر و چرب‌تری دست مشتری دهند، اما معلوم نیست که برای ساخت بمب‌شان از چه موادی استفاده می‌کنند. به همین دلیل این بمب‌ها درست روی سلامت افراد می‌افتد و چهار ستون بدن‌شان را ویران می‌کند.

منبع: برترین ها

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: تغذیه ناسالم غذاهای عجیب قارچ و پنیر پنیر پیتزا ارزش غذایی سیب زمینی بمب ها غذا ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۴۰۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری

صبح نو روزنامه نزدیک به قالیباف در شماره امروز خود به صحب های مهدی نصیری واکنش تندی نشان داد.

این روزنامه نوشت: امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.

سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاج‌زاده. جمهوری‌خواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایده‌ای است که از عطاری هیچ‌کس جز عطاری نصیری نمی‌توانسته بیرون بیاید، نه از تاج‌زاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش‌های مثبت ۱۸ می‌دهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشن‌تر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.

بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکران ایرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهم‌اند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید.

باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که این‌ها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت به‌عنوان جنس بنجل به مردم ایران فروخته‌اند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه می‌کنند.

روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن می‌گوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه می‌کرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.

این موجود ناقص‌الخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.

رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضه‌ای است که روشنفکر فکر می‌کند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمی‌خورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاج‌زاده نشان می‌دهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش می‌کند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازه‌ای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاج‌زاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.

دیگر خبرها

  • حمله برق‌آسای یک شاهین برای سرقت ساندویچ! (فیلم)
  • (ویدئو) حمله برق‌آسای یک شاهین برای سرقت ساندویچ!
  • بورل: آواره شدن بیش از یک میلیون نفر در رفح ویرانگر خواهد بود
  • حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری
  • حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری /بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که نان فحش دادن به آنها را سر سفره خود برده بود
  • شناسایی، پایش و رصد تهدیدات موجود و پیش بینی تمهیدات مناسب
  • برای فروش سفره یکبار مصرف چه باید کرد
  • کشته شدن ۲ سرباز رژیم صهیونیستی در حمله خودی
  • گوترش: عملیات در رفح یک تراژدی ویرانگر خواهد بود/ درباره گورهای جمعی تحقیق شود
  • حضور ویرانگرِ آمریکا در افغانستان + فیلم